ویس و رامین
ویس و رامین
گفتار اندر ستایش محمد مصطفی علیه السلام
گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد
گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد
نامه نوشتن دایه نزد شهرو و کس فرستادن شهرو به صلب ویس
دادن شهرو ویس را به ویرو و مراد نیافتن هر دو
خبردار شدن موبد از خواستن ویرو ویس را و رفتن به جنگ
آگاه شدن ویرو از آمدن موبد بهر جنگ
آمدن شاه موبد به گوراب به جهت ویس
جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
نامه نوشتن موبد نزد شهر و و فریفتن به مال
آگاهی یافتن ویرو از بردن شاه ویس را
دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وی
رسیدن شاه موبد به مرو با ویس و جشن عروسی
آگاهی یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
فریفتان دایه ویس را به جهت رامین
اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
دیدن ویس رامین را و عاشق شدن بر او
رفتن دایه دیگر به پیش ویس و حال گفتن
آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان
رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان
رفتن رامین به همدان به جهت ویس
آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس
گردیدن شاه موبد به گیتی در طلب ویس
نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
آگاهی یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ
بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
سپردن موبد ویس را به ذایه و آمدن رامین در باغ
آگاهی یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
بزم ساختن موبد در باغ و سرود گفتن رامشگر گوسان
اندر پند دادن شاه موبد ویس را و سرزنش کردن
رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
رفتن راهین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وی
نامه نوشتین رامین به ویس و بیزاری نمودن
رسیدن پیگ رامین به مروشاهجان و آگاه شدن ویس ازان
نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن
نامه اول در صفت آرزومندی و درد جدایی
نامهء دوم دوست را به یاد داشتن و خیالش را به خواب دیدن
نامهء سوم اندر بدل جستن به دوست
نامهء چهارم خشنودی نمودن از فراق و امید بستن بر وصل
نامهء پنجم اندر جفا بردن از دوست
نامهء ششم اندر نواختن و خواندن دوست
نامه هفتم اندرگریستن به جدایی و نالیدن به تنهایی
نامهء هشتم اندر خبر دوست پرسیدن
نامهء دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن
تمام شده ده نامه و ستادن ویس آذین را به رامین
سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
آمدن ویس دگر بار بر روزن و سخن گفتنش با رخش رامین
فرستادن ویس دایه را در پی رامین و خود رفتن در عقب
پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن
نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن
بر داشتن رامین گنج موبد را گریختن به دیلمان
آگاه شدن موبد از گنج بردن رامین با ویس
نشاندن رامین پسر خود را به پادشاهی و مجاور شدن به آتشغاه تا روز مرگ