غزل شمارهٔ ۱۰۷۶
شبچراغ اهل معنی چشم بیدار من است
همچو اختر در دل شب، روز بازار من است
مصر انصاف از زلیخاهمتان خالی شده است
ورنه چندین ماه کنعانی به بازار من است
گر چه در کار کسی هرگز گره نفکنده ام
سبحه صد دانه غم رشته کار من است
موج طوفان بلا چون دست بر ترکش زند
تیر روی ترکشش مژگان خونبار من است
صائب از بس همت من سربلند افتاده است
لاله خورشید ننگ طرف دستار من است