شمارهٔ ۱۰۶

عطار / مختارنامه / باب چهل و هفتم: در معانیی که تعلق به شمع دارد

دی میگفتم دستِ من و دامنِ او
چون خونِ من او بریخت در گردنِ او
پروانه به پای شمع از آن افتادست
تا شمع به اشکِ خود بشوید تنِ او