غزل ۳۹۵

وحشی / گزیده اشعار / غزلیات

بکش زارم چه دایم حرف از آزار می‌گویی
تو خود آزار من کن از چه با اغیار می‌گویی
رقیبان صد سخن گویند و یک یک را کنی تحسین
چو من یک حرف گویم، گوییم بسیار می‌گویی
تغافل می‌زنی گر یک سخن صد بار می‌گویم
و گر گویی جوابی روی بر دیوار می‌گویی
حدیث غیر گویی تا ز غیرت زودتر میرم
پس از عمری که حرفی با من بیمار می‌گویی
نگفتی حال خود تا بود یارای سخن وحشی
مگر وقتی که نبود قوت گفتار می‌گویی