گزیدهٔ غزل ۲۳۲

اگر نه جان عزیزی چرا دمی بی‌تو
به کام دل نفسی بر نمی‌توان آورد
هزار بوسه لبم زد زشوق بر دهنم
ازانکه نم دهان تو بر دهان آورد