رباعی شمارهٔ ۴۴

وحشی / گزیده اشعار / رباعیات

آن شمع که دوش بود تب تا سحرش
صحت پی رفع تب در آمد ز درش
تب از بدنش راه‌گریزی می‌جست
فصاد جهاند از ره نیشترش