شمارهٔ ۲۳

عطار / مختارنامه / باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق

من بی سر و سامانِ تو میخواهم زیست
سرگشته و حیرانِ تو میخواهم زیست
در چاهِ زنخدانِ تو میخواهم مرد
وز چشمهٔ حیوانِ تو میخواهم زیست