پدر گفتش عزیزا چند گوئی
ز غفلت ملک فانی چند جوئی
چو باقی نیست ملکت جز زمانی
مکن در گردنت بار جهانی
چو بار خود بتنها بر نتابی
ببار خلق عالم چون شتابی؟
ز درویشی چو مردن هست دشوار
ز شاهی چون بمیری آخر کار؟
چو میبینی زوال پادشاهی
عجب میآیدم تا می چه خواهی