غزل شمارهٔ ۲۲۴
روزی که در فراق جمال تو بودهام
گریان در اشتیاق وصال تو بودهام
هر سو که رفتهام به هوای تو رفتهام
هر جا که بودهام به خیال تو بودهام
هر گه شکرلبی به کسی کرد گفتگو
در حسرت جواب و سوال تو بودهام
جایی که داغ بر ورق لاله دیدهام
آن جا به یاد عارض و خال تو بودهام
چون کردهام نظارهٔ قد بلند سرو
در آرزوی تازه نهال تو بودهام
القصه رخ نما که هلالی صفت بسی
مشتاق آفتاب جمال تو بودهام