غزل شمارهٔ ۶۵۲۶

ز شرم قد بلند تو آب گردد سر
به زیر خاک نهان از حجاب گردد سرو
در آن چمن که نهال تو جلوه گر گردد
ز طوق فاخته پا در رکاب گردد سرو
ز بس خراب شد از جلوه تو، نزدیک است
که آشیانه جغد و غراب گردد سرو
بلند نام ز عشق است حسن هر جا هست
ز جوش فاخته مالک رقاب گردد سرو
به خار و خس نتوان کشت شعله را، ترسم
ز سوز سینه قمری کباب گردد سرو
ز طوق فاخته گردابها کند تصویر
اگر ز شرم تو زین گونه آب گردد سرو
در آن ریاض که صائب قلم به کف گیرد
عجب که سبز دگر از حجاب گردد سرو