رباعی شمارهٔ ۵۱

وحشی / گزیده اشعار / رباعیات

امشب همه شب ز هجر نالان بودم
با بخت سیه دست و گریبان بودم
قربان شومت دی به که همره بودی
کامشب همه شب به خویش گریان بودم