فرهاد و شیرین
فرهاد و شیرین
در چگونگی شبی که پیغمبر بر آسمان بر شد
گفتار در آغاز داستان و چگونگی عشق
در جستجوی جایی دلکش و سرزمینی خرم
گفتار در رفتار خادمان شیرین به طلب نزهتگاه دلنشین و پیدا نمودن دشت بیستون و خبردادن شیرین را
گفتار در بیرون آمدن شیرین از مشکوی خسرو
گفتار اندر طلب نمودن شیرین استادان پرهنر را برای بنا نمودن قصر شیرین و یافتن خادمان فرهاد را
گفتار اندر گفت و شنید غلامان شیرین با فرهاد و بردن او را به نزد شیرین مه جبین
گفتار درآوردن خادمان شیرین فرهاد را در نزد آن ماه جبین و دلربایی آن نازنین از فرهاد
گفتار اندر دلربایی شیرین از فرهاد مسکین و گفت و شنید آن دو به طریق راز و نیاز در پردهٔ راز
در بیان گرفتاری فرهاد به کمند عشق شیرین
در گفتگوی شیرین با فرهاد و تعریف کوه بیستون و مأمور نمودن فرهاد به کندن کوه بیستون
در جواب گفتگوی شیرین و قبول نمودن فرهاد کندن کوه بیستون را به جهت عمارت
در صفت مرغزاری که شیرین در آنجا آسایش نموده و گفتگوی او با دایه در ستایش حسن خویش
در پند دادن دایه به شیرین و دلداری از نازنین گوید
در بیان چگونگی عشق و آغاز کندن بیستون به نیروی محبت
در افزونی محبت فرهاد و شور عشق او در فراق شیرین
در اظهار نمودن شیرین محبت خویش را به آن غمین مهجور
در حکایت گفتگوی آن بیخبر از مقامات عشق با مجنون و جواب دادن مجنون
در رفتن شیرین به کوه بیستون و گفتگوی او با فرهاد و بیان مقامات محبت
در ستایش پنهان نمودن راز نهانی که آسایش دو جهانیست
در توصیف دشتی که رشک گلزار بهشت بود و تفرج شیرین در آن دشت و رسیدن نامهٔ خسرو به او
در نوشتن شیرین جواب خسرو را و عتاب کردن بدو در عشق و محبت با دیگران
در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون
نازل شدن شیرین به دلجویی فرهاد مسکین در دامنهٔ کوه بیستون