خسرونامه

خسرونامه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم

در فضیلت امیرالمؤمنین ابوبکر صدّیق

در فضیلت امیرالمؤمنین عمر فاروق

در فضیلت امیرالمؤمنین عثمان بن عفّان

در فضیلت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام

در فضیلت امیرالمؤمنین حسن علیه السلام

در فضیلت امیرالمؤمنین حسین علیه السلام

در فضیلت امام ابوحنیفه

در فضیلت امام شافعی

در مدح خواجه سعدالدّین ابوالفضل

سبب نظم کتاب

در پرداختن این داستان

آغاز داستان

... آغاز داستان

... آغاز داستان

دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

خطاب با حقیقت جان در معنی زاری کردن گلرخ

گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن

پاسخ دادن هرمز دایه را

دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

آغاز عشقنامۀ خسرو و گل

زاری هرمز در عشق گل پیش دایه

رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن بارباب

خواستگاری شاه اصفهان از گل

طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز برسولی

نامه نوشتن گل بخسرو در فراق و ناخوشی

رسیدن نامۀ گل بخسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

رفتن خسرو بطبیبی بر بالین گلرخ

بیمار گشتن جهان افروز خواهرشاه اصفهان و رفتن هرمز بطبیبی بربالین و عاشق شدن او بر هرمز

بیمار گشتن جهان افروز ...

... بیمار گشتن جهان افروز

دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو بروم

رفتن خسرو و گل بباغ

عشرت کردن گل و خسرو باهم

صفت جشن خسرو

نواختن مطرب

غزل گفتن ارغنون ساز در مجلس خسرو و عشرت کردن

در صفت چنگ

در صفت دف

در صفت نی

در صفت بربط

آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را

رشک حسنا در کار گل و قصد کردن

بازگردیدن بسر قصه

آگاهی یافتن خسرو از پیدا شدن گل

بازگفتن حُسنا مکر خود با خسرو

نامه نوشتن قیصر بشاه سپاهان

لشکر کشیدن قیصر و خسرو بجانب سپاهان

رزم خسرو با شاه سپاهان و کشته شدن شاه سپاهان

رفتن خسرو بدریا بطلب گل

از سر گرفتن قصّه

رسیدن خسرو و جهان افروز و یاران بکوه رخام و دیدن پیر نصیحت گو

وداع هرمز پیر را و رفتنش بجانب روم

آگاهی یافتن قیصر از آمدن خسرو

از سر گرفتن قصّه

آگاهی یافتن خسرو از گل

از سر گرفتن قصه

آغاز نامۀ گل بخسرو

در صفت موی

رسیدن نامۀ گل بخسرو

آمدن فرّخ بترکستان بطلب گل

آگاهی یافتن شاپور از آمدن فرّخ و گلرخ و گرفتاری گل و گریختن فرّخ

نامۀ خسرو بشاپور

رزم خسرو با شاپور

رسیدن خسرو و گل باهم و رفتن بروم

باز رفتن بسر قصّه

از سر گرفتن قصّه

سپری شدن کار خسرو

در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر

در خاتمت کتاب گوید