گزیدهٔ غزل ۵۴۵
دل شکیبا نمیتوان کردن
واشکارا نمیتوان کردن
سوخت جانم درون تن چکنم
برده بالا نمیتوان کردن
گفتنی اندر دل تو پنهان کیست
آه پیدا نمیتوان کردن
بخت بد به نگردد از کوشش
خار خرما نمیتوان کردن
صبر گویند خسروا دانی
دانم اما نمیتوان کردن