شمارهٔ ۲۸ - داروی کاری
زن جلبی رفته و در همچو من
کرده سخنهای پریشان رقم
میروم و میخرم و میخورم
داروی کاری که براند شکم
پس ز پی جایزهاش بر دهن
میریم و میریم و میریم