شمارهٔ ۳۵۹
بس کن خاقانیا ز مدحت دونان
                        تا ز سگان خلق شیر شرزه نجویی
                        تا به چنین لفظ نام سفله نرانی
                        ز آب خضر کام مار گرزه نشویی
                        هر زه واحسنت هرزه بود که گفتی
                        نذر کن اکنون که بیش هرزه نگویی