شمارهٔ ۳۶

عطار / مختارنامه / باب یازدهم: در آنکه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان

بیچاره دلم که راحت جان میجست
جمعیت ازان زلف پریشان میجست
در تاریکی زلف تو فانی گشت
کز تاریکی چشمهٔ حیوان میجست