گزیدهٔ غزل ۴۵۲

مرا اگر چه که بردست غم فروخته‌ای
هنوز داغ غلامیت بر جبین دارم
چنان اسیر بتم که زقبله نیست خبر
زمن حکایت بطحی مپرس کز چینم