غزل شمارهٔ ۲۴۸۰
خنده ات را چاشنی از شیر و شکر کرده اند
پسته ات را خوش نمک از شور محشر کرده اند
کاکلت را پیچ و تاب از زلف سنبل داده اند
شعله ات را صاف از بال سمندر کرده اند
نامه پردازان که از مضمون غیرت آگهند
در حرم هم سعی در خون کبوتر کرده اند
از ضعیفان گوشه چشم مروت وامگیر
فربه انصافان شکار صید لاغر کرده اند
از گناه میکشان خواهد گذشتن کردگار
چون شفیع خویشتن ساقی کوثر کرده اند