غزل شمارهٔ ۵۱۹۱
آزرده است گوشه نشین ازوداع خلق
غافل که اتصال حق است انقطاع خلق
در اختلاط خلق ضررهاست، زینهار
بگذر ز خلق و صحبت بی انتفاع خلق
جانسوزتر زمرگ طبیعی است فوت وقت
کاین انقطاع حق بود آن انقطاع خلق
بر اجتماع خلق مکن تکیه کز غرور
گوساله را خدای کند اجتماع خلق
صائب به یاد حق ز جهان صلح کرده ایم
فارغ نشسته ایم ز صلح ونزاع خلق