غزل شمارهٔ ۵۰۴۱

ساقی ز میکشان خبری می گرفته باش
از خویش رفتگان خبری می گرفته باش
رفتیم ما ولی دل و جان ماند پیش تو
از بازماندگان خبری می گرفته باش
ما را کسی بجز تو درین شهر و کوی نیست
گاهی ز بیکسان خبری می گرفته باش
چون تیر کج به راه خطا تا به کی روی ؟
گاهی هم ازنشان خبری می گرفته باش
از خار خشک ما که زمین گیر گشته است
ای برق خوش عنان خبری می گرفته باش
هر چند پایه تو به گردون رسیده است
ای ماه از کتان خبری می گرفته باش