غزل شمارهٔ ۳۵۲۱
عاشقانی که به تسلیم و رضا می باشند
تا به گردن همه در آب بقا می باشند
به خبر صلح کن از خلق که چون موج سراب
بیشتر اهل جهان دورنما می باشند
برحذر باش که این دست و دهن آب کشان
خانه پردازتر از سیل بلا می باشند
غنچه خسبان که به ظاهر گره کار خودند
از برای دگران عقده گشا می باشند
نیک چون در نگری رو به قفا می تازند
ساده لوحان که گریزان ز قضا می باشند
خویش را زین تن خاکی به بصیرت بشناس
که ز هم آینه و عکس جدا می باشند
در دل سرو غم فاخته تأثیر نکرد
گردن افراختگان سر به هوا می باشند
مرکز حلقه دامند به معنی صائب
دانه هایی که درین خدعه سرا می باشند