رباعی شمارهٔ ۲۴۱

انوری / دیوان اشعار / رباعیات

ای دست تو در جفا چو زلف تو دراز
وی بی‌سببی گرفته پای از من باز
دی دست زاستین برون کرده به عهد
وامروز کشیده پای در دامن ناز