غزل شمارهٔ ۱۶۴
هر دم از چشم تو دل را نظری میباید
صد نظر دید و هنوزش دگری میباید
آن قدر سرکشی و ناز که باید، داری
شیوهٔ مهر و وفا هم قدری میباید
هر چه در عالم خوبیست از آن خوبتری
نتوان گفت کزان خوبتری میباید
به امید نظری در گذرت خاک شدیم
از تو بر ما نظری و گذری میباید
گفتی از وصل خبر یافتهای خوشدل باش
خبری هست و لیکن اثری میباید
به قدم طی نشود را بیابان فراق
قطع این مرحله را بال و پری میباید
در ره عشق، هلالی، خبر از خویش مپرس
که در این راه ز خود بیخبری میباید