سه علامت ظاهر آمد در بخیل
با تو گویم یاد گیرش ای خلیل
اولا از سایلان ترسان بود
وز بلای جوع هم لرزان بود
چون رسد در ره بخویش و آشنا
بگذرد چون باد و گوید مرحبا
نبود از مالش کسی را فایده
کم رسد با کس ز خوانش مایده