گزیدهٔ غزل ۶۰۲

سر در خمار شب به کنار که بوده‌ای ؟
لبها فگار همدم و یار که بوده‌ای ؟
سنبل به تاب رفته و نرگس به خواب ناز
شب تا به روز باده گسار که بوده‌ای ؟
شمع مراد من نشدی یک شبی تمام
ماه تمام در شب تار که بوده‌ای ؟
با چشم آهو! نه که شیران کندشکار
ای آهوی رمیده شکار که بوده‌ای ؟
سروت هنوز هست در آغوش خواستن
ای سرو نیم رسته به پای که بوده‌ای ؟
کارت چنین که پردهٔ دلها دریدن است
امشب به پرده محرم کار که بوده‌ای ؟
ما را ز اشک صد جگر پاره در کنار
تو پارهٔ جگر به کنار که بوده‌ای ؟
بر ریش خسروت نمکی هم دریغ بود
مرهم رسان جان فگار که بوده‌ای