غزل شمارهٔ ۱۴۰۲
عشق را خود حجاب باشد نه
غیر او در حساب باشد نه
می عشق است و جام او عالم
مثل این می شراب باشد نه
در گلستان گلی که می چینی
ورقش بی گلاب باشد نه
سایه و آفتاب را دریاب
سایه بی آفتاب باشد نه
به جز از جام می که نوش کنیم
به ازین خود ثواب باشد نه
نقش غیری خیال اگر بندی
جز خیالی به خواب باشد نه
در خرابات همچو سید ما
رند مست خراب باشد نه