غزل شمارهٔ ۶۰
راه وفا پیشگیر، کان ز جفا خوشترست
گرچه جفایت خوشست لیک وفا خوشترست
روی چو گلبرگ تو از همه گلها فزون
کوی چو گلزار تو از همه جا خوشترست
هجر بتان ناخوشست! سرزنش خلق نیز
دیدن روی رقیب از همه ناخوشترست
با رخش ای نقشبند، دعوی صورت مکن
صنعت خود را مبین، صنع خدا خوشترست
کاش به راهت سرم سوده شود همچو خاک
زان که چو من عاشقی بیسر و پا خوشترست
محتسب از نقل و می منع هلالی مکن
کز ورع و زهد تو شیوهٔ ما خوشترست