غزل شمارهٔ ۳۹۶
هر کجا جامی است بی می هست نیست
هرچه مست آن هست بی وی هست نیست
یک جمال و صد هزاران آینه
در دو عالم غیر یک شی هست نیست
ناله نی بشنو ای جان عزیز
ناله ای چون نالهٔ نی هست نیست
کشتهٔ عشق است زنده جاودان
زنده ای مانند این حی هست نیست
رند سرمست ایمن است از هست و نیست
جام می را نوش تا کی هست نیست
این همه رفتند در راه خدا
در چنین ره نقش یک پی هست نیست
نیست همچون نعمت الله ساقئی
همدمی چون ساغر می هست نیست