شمارهٔ ۱۰

عطار / مختارنامه / باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان

دی بر سر خاک دلبری با دل ریش
میباریدم خون جگر بر رخ خویش
آواز آمد که چند گریی بر ما
بر خویش گری که کار داری در پیش