غزل ۶۱
از تو همین تواضع عامی مرا بس است
                        در هفتهای جواب سلامی مرا بس است
                        نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب
                        همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است
                        بیهوده گرد عرصهٔ جولانگه توام
                        گاهی کرشمهای و خرامی مرا بس است
                        خمخانهای نمیطلبم از شراب وصل
                        یک قطره بازمانده جامی مرا بس است
                        وحشی مگو، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه
                        یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است