غزل شمارهٔ ۱۲۵۶
هرچه بینی به نور او می بین
                        بلکه او را به او نکو می بین
                        نظری کن در آینه بنگر
                        خود و معشوق روبرو می بین
                        زلف محبوب را به دست آور
                        زلف بگشا و مو به مو می بین
                        خوش درین بحر ما در آ با ما
                        آب می جو و سو به سو می بین
                        یکی اندر یکی ، یکی باشد
                        گرتو احول شدی به دو می بین
                        در خرابات عشق مستانه
                        جام می نوش و هم سبو می بین
                        غیر او نیست سید و بنده
                        سید و بنده را به او می بین