رباعی شمارهٔ ۱۷۲

انوری / دیوان اشعار / رباعیات

زان پس که دل و دیده بر من سپرند
با عشق یکی شوند و آبم ببرند
صبرا به تو آیم غم کارم بخوری
ای صبر نگویی که ترا با چه خورند