غزل شمارهٔ ۵۰۰۹
مگر ز موج شراب است رشته سازش؟
که می دود به رگ و پی چو روح آوازش
کباب مطرب رنگین نوای عشق شوم
که ساخت گوشه نشین عندلیب راسازش
چو شیشه هرکه به آوازه می کند احسان
گران به گوش خورد بانگ مغز پردازش
کریم اوست که صد جام اگر دهد چون خم
چنان دهد که نگردد بلند آوازش
سر جدال به صیاد پیشه ای دارم
که سنگ، سینه کبک است پیش شهبازش
زخون کبک، بدخشان شده است سینه کوه
هنوز تشنه خون است چنگل بازش
کلاه گوشه به خورشید و ماه می شکند
کسی که خامه صائب کند سرافرازش