غزل شمارهٔ ۷۲
من با تو یکدلم، سخن و قول من یکیست
اینست قول من که شنیدی سخن یکیست
بگداختم، چنان که اگر سر برم به جیب
کس پی نمیبرد که درین پیرهن یکیست
خواهم به صد هزار زبان وصف او کنم
لیکن مقصرم، که زبان در دهن یکیست
ماه مرا به زهرهجبینان چه نسبتست؟
ایشان چو انجمند و ماه انجمن یکیست
صد بار از تو شوکت خوبان شکست یافت
خسرو هزار و خسرو لشکرشکن یکیست
برخاستست نقش دویی از میان ما
ما از کمال عشق دو جانیم و تن یکیست
در درگهت رقیب و هلالی برابرند
طوطی درین دیار چرا با ذغن یکیست؟