گزیدهٔ غزل ۴۴۶
گفتی دو چشم و دو لبم زینها کدام آید خوشت
خوردند اگر چه خون من هر چار می آید خوشم
خواهم شبی کز بوی او بیخود شوم پهلوی او
گه رونهم برروی او گه دوش بر دوش آیدم