شمارهٔ ۶۴

عطار / مختارنامه / باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر

رفتم که بنای عمر نامحکم بود
وین تیره سرای، سخت نامحرم بود
پندار که سوزنی ز عیسی گم گشت
و انگار که ارزنی ز دنیا کم بود