غزل شمارهٔ ۱۴۱۳
تلخ شد عشرتم آن لعل شکربار کجاست؟
دلم از کار شد آن غمزه پر کار کجاست؟
خنده از تنگی جا در دهنش غنچه شده است
بوسه را راه سخن پیش لب یار کجاست؟
سفر اول پرواز به دام افتاده است
بلبل ما نشنیده است که گلزار کجاست
مزرع خانه تسبیح بود یک کف دست
زهد را دستگه رشته زنار کجاست؟
ذوق نظاره گل در نگه پنهان است
ای مقیمان چمن، رخنه دیوار کجاست؟
تا به کی در ته دیوار تعلق باشم؟
کوچه خانه بدوشان سبکبار کجاست؟
چشم تا کار کند گرد کسادی فرش است
در بساط سخن امروز خریدار کجاست؟
بر سر موی شکافی است نگاهم صائب
چین زلفی که دهد نافه به تاتار کجاست؟