غزل ۳۲۷
ای قامت تو جلوه ده شیوههای حسن
                        در هر کرشمهٔ تو نهان سد ادای حسن
                        خواهی بدار و خواه بکش ، ناپسند نیست
                        مستحسن استهر چه بود اقتضای حسن
                        سلطان حسن هر چه کند حکم حکم اوست
                        بگذار کار حسن به تدبیر و رای حسن
                        این حسن پنج روز به یوسف وفا نکرد
                        زنهار اعتماد مکن بر وفای حسن
                        دانی که گل ز باغ چرا زود میرود
                        یعنی که اندکیست زمان بقای حسن
                        گویی بزن که حال جهان برقرار نیست
                        حالا که در رکاب مراد است پای حسن
                        وحشی من و گدایی خوبان که این گروه
                        سلطان عالمند ز فر همای حسن