در نواخت رعیت و رحمت بر افتادگان

سعدی / بوستان / باب اول در عدل و تدبیر و رای

الا تا بغفلت نخفتی که نوم
حرام است بر چشم سالار قوم
غم زیردستان بخور زینهار
بترس از زبردستی روزگار
نصیحت که خالی بود از غرض
چو داروی تلخ است، دفع مرض