غزل شمارهٔ ۴۵۶

نعمت الله مظهر ذات و صفات
گه صفاتش می نماید گاه ذات
عارفی چون او در این عالم که دید
جمع کرده ممکنات و واجبات
او به او باقی و ما باقی به او
عمر جاوید است او را این حیات
او یک است و گر یکی گوید که دو
تو یکی می گو مگو آن تُرَهات
دُرد دردش دردمندانه بنوش
زانکه درد او تو را باشد دوات
می کنم علم معانی را عمل
کی پرستم صورت لات و منات
سالها باید که تا پیدا شود
همچو سید سیدی در کاینات