غزل شمارهٔ ۱۱۸۰
درس عشق از دفتر جان خوانده ایم
نقش عقل از پیش دیده رانده ایم
از سر هر دو جهان برخواستیم
آن یگانه در نظر بنشانده ایم
صدهزاران گوهر از دریای عشق
بر سر عشاق خود افتاده ایم
تا همه رندان ما مستان شوند
در خرابات فنا وا مانده ایم
گفتهٔ سید خوش بخوان و خوش بگو
ما کلام حق تعالی خوانده ایم