گزیدهٔ غزل ۴۱۸

قبا و پیرهن او که می‌رسد به تنش
من از قباش به رشکم قبا ز پیرهنش
عجب اگر نتوان نقش خاطرش دریافت
ز نازکی بتوان دید روح در بدنش