غزل ۶۷
یارب مه مسافر من همزبان کیست ؟
                        با او که شد حریف و کنون همعنان کیست ؟
                        ماهی که چرخ ساخت به دستان ز من جدا
                        تا با که ، دوست گشته و همداستان کیست ؟
                        تا همچو ماه خیمه به سر منزل که زد
                        وز مهر با که دم زند و مهربان کیست ؟
                        آن مه کزو رسید فغانم به گوش چرخ
                        یارب نهاده گوش به سوی دهان کیست ؟
                        وحشی همین نه جان تو فرسوده شد ز غم
                        آنک از غم فراق نفرسود جان کیست ؟