رباعی شمارهٔ ۷۵

اوحدی / دیوان اشعار / رباعیات

لب نیست که از مراغه پر خنده نشد
آب قرقش دید و به جان بنده نشد
از مردهٔ گور او عجب می‌دارم
کز شهر برون رفت، چرا زنده نشد؟