غزل شمارهٔ ۵۱۶۳

مدار چشم ازین کور باطنان انصاف
که گشته است به عنقا هم آشیان انصاف
زبس به فرق لگد خوردم و ننالیدم
به بردباری من داد آستان انصاف
به سیم قلب خریدند ماه کنعان را
نمی دهند هنوز اهل کاروان انصاف
مباد لب به حدیث طمع بیالایی
نمی دهند ز بخل اهل این زمان انصاف
شکر به سعی بهار از زمین شوره نرست
مجو ز مردم این تیره خاکدان انصاف
تو نیز گوشه بگیر از جهانیان صائب
کنون که گوشه گرفته است از جهان انصاف