غزل شمارهٔ ۲۴۴

ای بت یغما دلم یغما مکن
شادمان جان مرا شیدا مکن
روی خوب از چشم من پیدا مدار
راز پنهان مرا پیدا مکن
ملک زیبایی مسلم شد ترا
شکر آنرا باز نازیبا مکن
در سر کبر و جفا هر ساعتی
با چو من سوداییی صفرا مکن
بدهم ار امروز جان خواهی زمن
چون با جام می فردا مکن