غزل شمارهٔ ۱۲۲۷
پشتم از بار گنه بر یکدگر خواهد شکست
عاقبت این شاخ از جوش ثمر خواهد شکست
می شوم صد پیرهن از مومیایی نرمتر
گر چنین پیری مرا بر یکدگر خواهد شکست
در گشاد در کند گر باغبان سنگین دلی
جوش گل این گلستان را زود در خواهد شکست
الفت اضداد با هم یک دو روزی بیش نیست
آخر این هنگامه ها بر یکدگر خواهد شکست
از گرانسنگی تمام آید به میزان حساب
هر که را سنگ ملامت بیشتر خواهد شکست
ظرف گردون بر نمی آید به استیلای عشق
زور می این شیشه را بر یکدگر خواهد شکست