غزل ۳۶۴
هجر خدایا بس است زود وصالی بده
شوق مده اینهمه یا پر و بالی بده
خوبی خود را بگیر از دلم اندازهای
آینه آوردهام عرض جمالی بده
ای دل وحشت گریز اینهمه دهشت چرا
فرصت حرفی بجو شرح ملالی بده
از پی یک نیم جان چند تقاضای ناز
میدهم اینک به تو لیک مجالی بده
ساده فریب کسی وصل نبخشی مبخش
نیم فسونی بدم وعده وصالی بده
یاد غزلهای تو وحشی و این ذوق عشق
بیهده گردی بس است دل به غزالی بده