شمارهٔ ۷۲
خاقانیا قبول و رد از کردگار دان
                        زو ترس و بس که ترس تو پا زهر زهر اوست
                        دیوان فرشتگانند آنجا که لطف اوست
                        مردان، مخنثانند آنجا که قهر اوست
                        هر حکم را که دوست کند دوستدار باش
                        مگریز و سر مکش همه شهر شهر اوست